کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

کــــ افــــ ه پــــ چــ پــــ چــ

ی کــافــه ی دنـج و راحـت بـرای رفـ ـاقـ ـتــ ...

و اما عین شین قاف ...

درود 

و در راستای مطلب قبلی، مبحث عشق و عاشقی را ادامه میدهیم... باشد که سرفراز شویم!!
طبق تحقیقات بنده در زمینه انواع عشق به مطلب جامع و شامل زیر دست یافتم. مطالعه بفرمایید:
1-اروس :
این نوع عشق، عشق شهوانی  و فاقد منطقه. کشش های جسمانی هم عاملشه! یه جورایی همون عشق در نگاه اول. به همون سرعت که شروع میشه، فروکش میکنه!
2-لودوس :
عشق تفننی. بیشترین مورد عشق در دنیا و شاید ایران. مخصوص دوره نوجونی. بیشتر افراد هم یه جورایی تجربه اش می کنن. عشق های رومانتیک زودگذر. فرد به اصطلاح عاشق در این مورد، سرشار از احساساته که البته دیری نمیگذره که همه اش فراموش میشه!  یعنی فرد تا لب چشمه میره اما تشنه بر میگرده. رابطه طولانی در این مورد وجود نداره!
3- فیلو :عشق برادرانه. عشقی بر پایه ی منافع و اهداف مشترک!!
4- استورگ :عشق دوستانه. وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع متقابل. همنشینی و همدلی بین دو رفیق ( مثل me & joooon) رابطه ای صمیمانه و متعهد. دراز مدت و پایدار. فقدان شهوت!!!
5- پراگما :عشق منطقی. این مخصوص افرادیه که مثلا نگران اینن که عشقشون میتونه مادر خوبی واسه بچه هاشون باشه یا نه! همه چیز رو با دید منطق می بینن! یعنی همه عشقشون وصله به منافعشون در آینده!
6- مانیا :
عشق افراطی. انحصار طلب. شیفتگی شدید به معشوق. تو این نوع عشق هیچ وقت طرفین انتظاراتشون برآورده نمیشه. چون توقعات بالاست و  احساسات مبالغه آمیزه! عشق دردسر سازیه!
7- اگیپ :عشق الهی. عشق فداکارانه.  تمایل به انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت! 

پ.ن:
1/
شما کدوم هاشو تجربه کردید؟2/ اصولن آقایون بیشتر چه نوع عشقی و خانوم ها بیشتر چه نوعی رو تجربه میکنن؟ یا دوست دارن تجربه کنن؟

نظرات 18 + ارسال نظر
بانو تمشکی شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 15:34 http://tameshki.com

هچ نظری درموردشون ندارم !!!

خیلی افراطی تعریف نشدن ؟

شما کی خوندی؟ عجب سرعتی!!!

نمیدونم... از یه مطلب روانشناسی برداشت کردم :)

آلفا شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 15:38 http://alpharays.blogsky.com/

به نظرم از هر کدوم یه ریشه هایی رو دارم و تجربه کردم..نمیشه گفت فقط اگیپ یا مثلا فقط اروس!
اما از اینا گذشته ، عجب اسامی باحال و جالبی دارن! با کلاسن!

پیش منم بیا..
دوست تو..

میتونم شما رو هم به عنوان یه نمونه عشقی اضافه کنم!! میکسی از همه لاو ها :))

؟!! شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:01 http://?!!.blogfa.com

این joooo کیه؟

جووووووووون منه! یعنی عشق منه... خیلی خاطرش واسم عزیزه...

جوووووووووووووووووووون شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:20 http://joooon.blogsky.com

تغ تغ تغ
صاب خونه ما اومدیم ( نگرتن نشو ما یعنی یک جون بزرگ ولی فقط خودمم و یه نفر هستم)

آخه خره اینم شد موضوع که مینویسی؟

فکر کنم کلکسیون عشق و عاشقی من تقریبا همشون رو داره البته یکی دو مدلش رو ندارم

جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

بی سواد... تق تق تق درسته!
شما همین طوریش اینقدر بزرگ هستی که تمام ظرفیت قلبم رو پر کردی.
موضوع به این باحالی... این همه روش تحقیق کردم! اینه جوابم؟!!
تورو که خوب میشناسم... منتهی یکیش فقط مختص جناب عالی بود! البته این پست رو اختصاصن در راستای احوالات حضرت عالی نوشتم‌:))

جو
وووو
ووووو
وووووو
ووووووو
وووووووو
ووووووووو

ووووووووووووون

جووووووووووووووووون شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 16:34 http://joooon.blogsky.com

دمت گرم و انگشتانت تایپ بکن
حالا هی حال ما رو به رخمون بکش
تازه من دوست دارم بنویسم تغ تغ اگه نمیخای( این یکی رو هم دوست دارم اینجوری بنویسم) از این به بعد در نمیزنم و فرتی میام تو

جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

گلکم... من جوووونت هستم یا نه؟! سیب زمینی که نیستم... همین طوریش تمام فکر و ذکر مشغول توئه... وقتی با اون حال دیشبت دیدمت٬ تمام دل آشوب بود. همه اش دنبال یه راهی می گردم که حالت خوب بشه... دوست ندارم دیگه هیچوقت مثل دیشب ببینمت...
جوووووووووووووووون

درضمن... در زدن نشانه شخصیت شماست خره!!!
جوووووووووووووووووووووووووووووون دلم

بهارچی شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 17:23

خدارو صد هزار مرتبه شکر من یکی تا حالا هیچکدومو تجربه نکردم و امیدوارم هیچ وقتم تجربه نکنم
من کلا با عشق و عاشقی از هر مدلی که باشه حال نمیکنم
البته اون رابطه((استورگ)) رو قبول دارم ولی اسمشو عشق نمیذارم!

گاهی انسان هایی که به شدت چیزی رو تکذیب میکنن٬ معمولا همون چیز رو دارن!
:.
عشق بد نیست...

مینا شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 21:53 http://www.shabnamehayeinchandrooz.blogsky.com

من تجربه 4 تای اولو داشتم تقریبا
اما در مورد اقایون خانوما فک نکردم بهش میتونه خیلی متفتوت باشه
ولی اکثر خانوما عشق همراه با منطقو عشق نمیدونن میگن دوس داشتن ولی توی هر مدل از عشقی تو خانوما فداکاری و از خود گذشتگی بیشتره کلا

بسوزه پدر تجربه :))
موافقم.. درست میگی! معمولا خانوم ها فداکارتر هستن!

Ξ T Ξ Я N ∆ L شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 23:17 http://eternal.blogsky.com

حالا خدا وکیلی عشق چیه؟
ایناس؟
... آکاردیون به این قشنگی ... بینیم باا!!

لینکت هم کردم.

یه پست نوشتم که بگم عشق چیه! بعد شما میگی عشق چیه؟!
راستی... لیلی مرد بود یا زن؟!
:.
خب خوشم نمیاد از آکاردیون... قشنگه که قشنگه... صداش رو اعصابه!
:.
ممنون... شما سابق بر این لینک شده بودید

هادی یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 00:50 http://hpa65.blogfa.com

به خدا خواهرزاده هم خواهرزاده های قدیم
به خودم سر نمیزنی به وبم بزن

قربون دایی جانمان هم میشویم!

کدی یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 08:17 http://mancaddyhastam

استورگ و... اگیپ!
پستت متفاوت بود خیلی...!

جالبه...
تنوع لازمه ی زندگیه..

تلاله یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 08:43

گزینه ۵ و۷ مخصوص منه که در مورد ۷ باید بگم حالم از خودم بهم می خوره بس که مهربونم وفداکار

آخی... :))
خوبه که بابا! ملت می نالن از نامهربونی...
البته یه چیزی هم هست... گاهی در جواب مهربونی نا مهربونی دیدن آدمو عذاب میده!

پرستو یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 10:46 http://www.parast00k.blogsky.com

سلام عزیزم
چه مطلب جالبی پیدا کردی. تا حالا راجع بهش چیزی نخونده بودم. (واقعا که)
1- فکر کنم همه شونو تجربه کردم.
2- فکر کنم آقایون بیشتر موارد 1و 3و 4و6
خانوما 1 و 3 و 5 و 6
مورد 7 یه مورد خاصه و مطمئنم که تجربه خیلی سختیه.

قربانت
اینطوری که شما فرمودی هم میتونه باشه!

تلاله یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 11:14

راستی آقایون همه مدلی رو تجربه کردن...تو نکردی..

من که نوشتم.... استورگ...

شب گلک یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 13:11 http://shabgolak.blogfa.com

عشق هایی که من دیدم یا دجارش شدم معمولا ترکیبی از دو یا سه موردی بود که ذکر کردی. توش البته متغیر سن هم دخیل بوده ها

به صورت ترکیبی هم ممکنه اما من اسمی واسشون پیدا نکردم...

بهارچی یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 15:40

کاملا با حرفت موافقم ولی ((گاهی)) !!!!!
من واقعا درگیر نیستم
درضمن من نگفتم بده گفتم من دوست ندارم
خدارو چه دیدی شاید یه روزم من گرفتار شدم !!!
زبونم لال

آها...

Ξ T Ξ Я N ∆ L دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:44 http://eternal.blogsky.com

این پستی که گفتی رو خوندم و بارها خونده بودم!
جریان لیلی رو هم می دونم
ولی اینا عشق نیست ...
ساختاره!
یه قضیه فلسفیه که میگه هیچ گاه نمیشه نتیجه انتزاعی رو با مفروضات تجربی، بدست آورد.
ما یه جورایی فلسفه هم خوندیم.
و این انواع عشق رو که میگی رو من امتحان دادم!

تو پاسخ دادن عجله نکن!!!

ما بر اساس یه سری تجربیات به معرفت نسبت به رفتاری خاص میرسیم. بر اساس همون تجربیات٬ نتایجی رو پیش بینی میکنیم! این خیلی ساده است!!!
این معرفت انسان هاست که متفاوته... مسئله این نیست که عشق هست یا نیست! مسئله اینه که نگاه ما به عشق چطور تحول پیدا کرده و با استفاده از تجربیاتمون٬ چه برداشتی ازش داریم... همین
نمیتونیم برای عشق یه تعریف فراتجربه ای بسازیم. بشر چیزی رو تجربه کرده که بهش میگن عشق. حالا با هر تعریفی که میخواد باشه. تجربه شده است... و این تجربیاته که مهمه نه تصورات...

فریاد چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 ساعت 01:25

من گرفتارم... نمی دونی چقدر باحاله
ولی اون منو نمی خواد
ولی به پاش می مونم
چون می خوامش

همیشه جاده های یه طرفه روخودت تنها باید بری... رفت هست اما آمدی توش نیست...

فریاد پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1389 ساعت 15:50

هرجا باشه میرم.....آسمان ماله من است
تابلویه یکطرفه رو از اولش و همینطور تابلویه عبور ممنوع رو از آخرش برمیدارم که تنها نباشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد